تحقیق تعريفي جامع و مانع از «تمثيل» و «بين تمثيلي»
دسته بندي :
کالاهای دیجیتال »
رشته فلسفه و منطق (آموزش_و_پژوهش)
دانلود تحقیق تعريفي جامع و مانع از «تمثيل» و «بين تمثيلي»۸۱ ص فرمت WORD
مقدمه
در آغاز كلمه نبود. انسان بود و اشياي پيرامونش. و انسان خواست كه بشناسد. و براي شناختن نياز به كلمه داشت؛ به اسم. تا پيش از شناختن اشيا، پيش از ترسيم صور اشيا در ذهن اسم اشيار را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشيا.(1)
اسامي آن چه پيرامون انسان است – و البته آن چه در ذهن و فكر و روح اوست، كوشش اوست براي شناختن. اين اسمها و كلمات، علامات و نشانههايي هستند كه به معاني معيني دلالت ميكنند و واضح آنها انسان است. انسان بر حسب قرارداد و به دل خواه خود، در ابتدا بر اشياي پيرامونش اسم گذاشت و اين نشانههاي وضعي/ قراردادي شدند نامهاي واقعي اشيا. «نشانهها وسايلي مقتصدانه هستند براي بيان معنايي كه يا حاضر است و يا قابل وارسي.»(2) انسان وقتي شيئي را ديد، تعريفي از آن شيء بر حسب صورت ظاهر، هويت و كاركرد آن – و اگر آن شيء مفهومي ذهني يا عقلي بود، تعريفي حاصل از ادراك آن – در ذهنش نقش بست و به منظور آن كه از آن پس براي ناميدن آن شيء همهي معنايي را كه در ذهنش دارد، با تمام حدود و ثغور آن به زبان نياورد، به نامگذاري آن پرداخت. و از اين رو است كه نشانهها «همه وسايلي مقتصدانه» هستند «براي بيان تعريفي طولاني» و «موجب صرفهجويي در اعمال ذهني».
نام اشيا را –از آن رو كه به معنايي دلالت ميكنند – دال، و معناي نهفته در آن را – كه همان صورت ظاهر اشيا و مجموعهي ويژگيهاي آنهاست- مدلول ميخوانيم. بنا بر تعريفي كه از نامها و نشانهها ذكر شد، دلالت اين نشانهها بر معنا دلالتي وضعي و قراردادي است؛ نه مبتني بر شباهت واقعي ميان دال و مدلول. هم چنيناند علامتهاي اختصاري يا نشانههايي نظير علامات راهنمايي و رانندگي.
با وجود قراردادي بودن رابطهي ميان دال و مدلول در نشانهها و از آن جهت كه اشيا پيش از وضع اين نامها اسم ديگري (در ذهن انسان) نداشتند، مدلول اين گونه اسمها معناي حقيقي آنها محسوب است و انسان به محض شنيدن يا خواندن اين اسامي، صور اين اشيا را با همهي خصوصيات ظاهري و باطني كه از آنها ميداند، به ذهن ميآورد؛ بدون آن كه ذهن در اين فرايند شناختن دچار تكلف و زحمت شود. چرا كه اسمها در حكم علامتهايي هستند كه پس از وقع معنايي ثابت، معين و همه فهم دارند.
اما اين اولين و ابتداييترين كوشش انسان است براي نهان كردن معنا در پوشش لفظ و نشانه. كوششي كه به جز صرفهجويي و اقتصاد در اعمال ذهني و زباني و سهولت در ايجاد ارتباط با ديگران انگيزهي ديگري مسبب آن نيست. در عين حال اين نشانهها در حكم آينههايي هستند كه معناي مورد نظر را به روشني و وضوح باز ميتابانند و اين معنا «واقعيتي است حاضر و موجود، يا واقعيتي كه ميتواند حضور داشته باشد.(4)»
پوشيدگي و عدم صراحت شيوهها، دلايل و انگيزههاي ديگري نيز دارد و منجر به آفرينش شگردها و انواعي چون استعاره، تمثيل، نماد و رمز ميشود؛ اصطلاحاتي كه هر يك ، روشي است براي بيان مقصود و با وجود گونهگوني و بعضاً داشتن وجه تمايز با انواع ديگر، گاه به اشتباه به جاي يك ديگر به كار ميروند. در ادامه به بحث و بررسي پيرامون اين اصطلاحات، تعريف هر يك، درجات پوشيدگي معنا در هر كدام، نوع رابطهي دال و مدلول در هر يك و علل و انگيزههاي به كار بردن آنها پرداخته خواهد شد و البته نانوشته پيداست كه مقصود از اين تطويل كلام چيزي نيست جز به دست دادن تعريفي نسبتاً جامع و مانع از «تمثيل» و «بين تمثيلي» كه موضوع اصلي اين رساله است.