اصول و تعریف جامعه شناسی
دسته بندي :
🔺ترجمه و تحقیق »
رشته علوم اجتماعی (مقالات_و_تحقیقات)
تعريف جامعه شناسي:
از جامعه شناسي تعريف هاي گوناگوني بيان شده است و هر يك از انديشمندان و متفكران اجتماعي با توجه به ديدگاه خود به تعريف جامعه شناسي پرداخته اند اما در يك تعريف كوتاه و خلاصه مي توان گفت جامعه شناسي علم مطالعه نهادها- قشرها و گروههاي اجتماعي در جهت كشف قوانين بر آنها و درك ويژگيهاي حيات اجتماعي و تحولات اجتماعي است لازم به يادآوري : منظور از كشف قوانين يعني پيدا كردن نسبتا پايدار بين پديده ها و پديد آمدن شناخت علمي
شناخت جامعه:
در ادامه بحث بي مناسبت نيست كه به شناخت جامعه و اهميت زندگي در ميان انسانها اشاره اي ولي مختصر صورت گيرد.
اگر چه انسان داراي جنبه هاي زيستي- عقلي- روحي و ويژگيهاي وراثتي و جنسي است ولي آنچه در او اهميت دارد گرايش به زندگي اجتماعي است با توجه به توانايي انسان متفكران اجتماعي در بررسي هاي خود به اين مساله پي بردند كه محيط اجتماعي همواره نسبت به محيط طبيعي و جغرافيايي در اولويت قرار دارد
در حقيقت نياز انسانها به يكديگر اساس پيدايش جامعه انساني است و به گفته شهيد مطهري اجتماعي بودن انسان در خلقت او قرار داده شده است
انسان براي توليد غذا- پوشاك- مسكن- توليد مثل – ايجاد امنيت- انتقال دانش و تشكيل خانواده فقط از طريق زندگي جمعي مي تواند دست به چنين اموري بزند
هر يك از متفكران اجتماعي جامعه را بر پايه نظرات خود تعريف كرده اند براي مثال هاپس فيلسوف انگليسي معتقد است جامعه نتيجه قراردادي است كه در اثر جنگ دائمي ايجاد شده است.
همچنين آگوست كنت جامعه شناس فرانسوي و بنيان گذار علم جامعه شناسي مي گويد جامعه متعلق به گذشته و حال و آينده است و ميراث فرهنگي و اخلاقي نسل گذشته بر آيندگان حركت مي كند
فردگرايان: (طرفداران اصالت فرد) كه اغلب آنها را روانشناسان تشكيل مي دهند جامعه را جمع عددي افراد با خصلت هاي (ويژگي) آن مي دانند در حالي كه جمع گرايان (طرفداران اصالت جمع) كه اغلب آنها را جامعه شناسان تشكيل مي دهند اعتقاد دارند كه جامعه داراي روح مشتركي يا وجدان جمعي كه از افراد متفاوت تشكيل شده است
تعريف جامعه:
جامعه عبارتند از گروه بزرگ و پر دوام و متحركي از افراد كه براي هدفهاي مشترك و با توجه به نيازهاي مشترك با يكديگر داراي روابطي در جهت رفع مجموعه نيازهاي مادي و معنويشان هستند